اشکال در حیطههای حرکتی و حرکتی – بینایی در کودکان مبتلا به هیدروسفال
در سالهای اخیر پژوهشهای زیادی در مورد کودکان هیدروسفال صورت گرفته است تا ویژگیهای روانشناختی آنها بیشتر کشف گردد.
در مقاله زیر به چند نمونه از مطالعات در حیطههای مختلف اشاره میشود.
تا آنجا که ممکن باشد در چهار نوع علت هیدروسفالی به مقایسههایی نیز اشاره خواهد شد.
حیطهی حرکتی
کودکان هیدروسفال مشکلات زیادی در دامنهی مهارتهای حرکتی دارند.
با توجه به انتظاری که متناسب با سن آنها داریم، این دسته از کودکان در هر دو حرکات ظریف و درشت تواناییهای ضعیفی دارند.
نقص در حرکات درشت در کودکان اسپینابیفیدا منینگومیلوسل قابل انتظار است.
این دسته از کودکان به دلیل آسیب نخاعی در اندامهای پایینی دچار فلج هستند، در نتیجه به طور طبیعی قادر به راه رفتن نیستند، در صورت شدت کم معمولاً با استفاده از ویلچر جابجا میشوند.
به هر حال چه آنهایی که قادر به راه رفتن هستند و چه آنهایی که قادر به راه رفتن نیستند، در آزمونهای کارکرد حرکتی درشت آسیبهای معناداری را نشان میدهند.
اختلال در حرکات درشت در ۹۲ درصد کودکان هیدروسفال اسپینابیفیدا منینگومیلوسل، 36درصد کودکان با AS و 44 درصد کودکان با IVH دیده میشود.
اغلب کودکان هیدروسفال در مهارتهای حرکتی ظریف، به خصوص در اندام بالاتر و هماهنگی دستها اختلال دارند.
اختلال در مهارتهای حرکتی ظریف در کودکان اسپینابیفیدا منینگومیلوسل شیوع بیشتری دارد.
اختلال در مهارتهای حرکتی ظریف شامل محدودیتهایی در سرعت و چالاکی است.
همانند اختلال در حرکات درشت، اختلال در مهارتهای حرکتی ظریف فقط در یک علتشناسی دیده نمیشود.
فلتچر و همکاران او (1995) در مقایسه کودکان هیدروسفال با کودکان هم سن و سال آنها دیدند که در سه نوع علت شناسی SBM,IVH,AS, این دسته از کودکان دو انحراف استاندارد (M=10 SD=3) پایینتر عمل کردند، البته کودکان AS نسبت به دو گروه دیگر در مهارتهای حرکتی ظریف بهتر عمل کردند.
پژوهش دیگری به وسیله هترینگتون و دنیس (1999) انجام شد.
آنها کارکرد حرکتی ۴۲ کودک هیدروسفال که ناشی از هر چهار نوع علتشناسی بوده است را مقایسه کردند.
در مقیاس و کسلر(متناسب با سن) همه کودکان این نمونه در بهره هوشی کلامی و بهره هوشی عملی نمره ۷۰ یا بالاتر گرفته بودند.
این دسته از کودکان در چهار حیطه مختلف یعنی تعادل و هماهنگی، یکپارچگی جنبشی (کنترل حرکتی ظریف و چالاکی دست؛ حفظ و کنترل حرکتی ظریف) و توان حرکتی آزمون شدند.
نتایج این تحقیق از این تصور حمایت کرد که کودکان با هیدروسفالی اولیه بعد از تولد در کارکردهای حرکتی ظریف دچار مشکل بودند.
مهارتهای حرکتی در همه حیطههای مورد آزمون ضعیف بوده است و میانگین عملکرد آنها بین یک تا سه انحراف استاندارد پایین تر از نمونه استاندارد شده، بوده است.
در تحقیقات مختلف نشان داده شده که عملکرد حرکتی با عوامل پزشکی اجتماعی – دموگرافیک زیادی در ارتباط است.
در تحقیقات مربوط به پیامدهای رشدی هیدروسفالی، دیده شده که مهارتهای حرکتی تحت تاثیر عوامل پزشکی و اجتماعی – دموگرافیک هستند.
به هر صورت تحقیقات مختلف با توجه به چهار علتشناسی هیدروسفالی بیانگر آسیب در مهارتهای حرکتی است اما تفاوت در نیمرخهای حرکتی آنها نیاز به بررسیهای بیشتر دارد.
آنچه که روشن است این است که هیدروسفالی با توجه به علل چهارگانه آن در نحوه رشد نواحی مغز، به خصوص نواحی همچون مخچه، مغز میانی و قشر مغز مربوط به رشد حرکتی، تاثیر میگذارد.
عملکردهای فضایی و حرکتی – بینایی
کودکان هیدروسفال در توانایی فضایی و حرکتی – بینایی مشکلاتی دارند.
این اختلالات در هر دو دسته آزمونهای عملکرد بازسازی (آزمونهایی که نیازمند ساختن با دست بوده است) و آزمونهایی همچون «آزمون قضاوت جهت گیری خطی» (که نیازمند مهارتهای حرکتی کمتری است) دیده شده است.
تفاوت در این قبیل عملکردها در گروههای چهارگانه علت شناسی پدیدار نمیشود.
برای مثال در پژوهش فلتچر و همکاران او کودکان هیدروسفال ناشی از SBM,AS,IVH را در خرده آزمونهای مختلف آزمون مهارتهای بینایی – ادراکی مقایسه کردند.
کودکان هیدروسفال تواناییهای خوبی در بازشناسی چهرهای، تمیز بینایی ساده و روابط فضایی نشان دادند.
به ویژه نتایج زمانی دیده شد که محرکهای ارائه شده در چهارچوب جور کردن با یک نمونه ارائه گردید.
بیشتر آسیبها در تکالیف فضایی – بینایی بوده است.
که شامل همسانی، روابط زمینه – شکل، حافظه فضایی و جایگاه محرکها در یک موقعیت بیرونی، بوده است.
با توجه به 4 علت هیدروسفالی، تفاوت معناداری به دست نیامد.
اخیراً در زمینه ارتباط بین عملکرد عصبی افراد هیدروسفال و تکالیف عملی یا غیرکلامی تحقیقاتی صورت گرفته است.
فلتچر و همکاران او سنجشهایی از مهارتهای کلامی و غیرکلامی در کودکان هیدروسفالی شنت گذاری شده ناشی از AS,SBM به دست آوردند.
همچنین نمونه آنها شامل کودکان با هیدروسفالی منع شده و افراد کنترل طبیعی نیز بودند.
بخشی از ابزارهای مورد سنجش آنها MRI بود که برای سنجش کمی مناطق جسم پینهای و بطنهای مغز استفاده گردید.
همچنین حجم بطنهای بیرونی در هر دو نیمکره اندازه گیری شد.
از این تحقیق نتایج به دست آمد:
همبستگیهای معناداری بین سنجشهای شناختی کلامی و غیرکلامی با شاخصهای MRI ناحیه برش عرضی جسم پینهای مشاهده گردید.
برای مهارتهای غیرکلامی و در گروه هیدروسفالیهای شنت گذاری شده، این ارتباط بیشتر بوده است.
همچنین اندازههای غیرکلامی با حجم بطن راست همبستگی داشت (اما با حجم بطن چپ چنین همبستگی وجود نداشت).
نتیجه دیگر اینکه اندازههای غیرکلامی با ناحیه راست و چپ محفظههای درونی همبستری داشت.
این نتایج نشان میدهد که مهارتهای شناختی غیرکلامی شاخصهایی که بیانگر اثرات هیدروسفالی روی مغز است، ارتباط زیادی دارد.
فلتچر و همکاران او در زمینه ارتباط بین عملکرد در آزمون و اندازههای جسم پینهای یافتههایی را به دست آوردند.
نمونه مورد مطالعه آنها شامل:
- هیدروسفالهای شنت گذاری شده(n=42) ناشی از AS,SBM,IVH
- هیدروسفالیهای مهار شده(n=19)
- گروه کنترل بیماران بدون هیدروسفالی(n=23) و گروه مقایسهای طبیعی بودند.
نتایج آنها از این قرار است:
- اندازه ناحیه جسم پینه ای در گروه با هیدروسفالی شنت گذاری شده نسبت به گروههای دیگر کوچکتر بوده است.
- همچنین گروه با هیدروسفالی شنت گذاری شده دارای حجم بطن جانبی بزرگتر و نواحی محفظه درونی کوچکتر، در هر دو نیمکره بودند.
- همبستگی بین اندازه جسم پینهای و عملکرد آزمون برای شاخصهای مهارتهای شناختی کلامی و غیرکلامی معنادار بوده است.
- هیچ ارتباط معناداری برای اندازههای حیطه کارکردهای شناختی کلامی و غیرکلامی معنادار نبوده است.
- هیچ ارتباط معناداری برای اندازه های حیطه کارکردهای اجرایی به دست نیامده است.
- ولی به طور معناداری اندازه جسم پینهای با شاخص چالاکی حرکتی ارتباط داشته است.
مطالعات فوق در جهت رابطه بین اندازه جسم پینهای و مهارتهای حرکتی و شناختی غیرکلامی، شواهد قوی ارائه میدهد.