6 سوال مهم دربارهی یکپارچگی حسی
یکپارچگی حسی به معنای توانایی در احساس، فهم و سازماندهی اطلاعات حسی حاصل از بدن و محیط است.
مفهوم یکپارچگی حسی، مسیر جدیدی را به سمت یادگیری و رفتار باز میکند، در حالی که بیشتر مردم مغز را هدایت کنندهی اصلی فعالیت جسم و ذهن میدانند.
حالا که تا حدودی با مفهوم یکپارچگی حسی آشنا شدهاید ممکن است سوالاتی در این زمینه برایتان پیش بیاید از قبیل اینکه:
در هنگام یکپارچگی حسی چه اتفاقی در بدن میافتد؟
آیا یکپارچگی حسی در همهی افراد به یک شکل رخ میدهد؟
آیا بیشتر از 5 حس وجود دارد؟و…
اگر این سوالات برای شما هم پیش آمده است به شما توصیه میکنیم این مقاله را بخوانید تا پاسخ پرسشهای خود را بگیرید.
1-هنگام یکپارچگی حسی چه اتفاقی در بدن میافتد؟
گیرندههای حسی در سرتاسر اعضای بدن مانند چشمها، گوشها، مفاصل و وترها (تاندونها) قرار دارند.
وظیفهی این گیرندهها دریافت اطلاعات از محیط و همچنین ضبط اطلاعات درباره اعمال بدن در هر لحظه است.
اطلاعات جمع آوری شده به شکل تکانههای الکتریکی توسط میلیونها مواد تشکیل دهندهی راههای عصبی، به منطقه تفسیر اطلاعات در مغز منتقل میشود.
مغز این اطلاعات را از طریق همسانسازی و مقایسه با اطلاعات ذخیره شده در گذشته و نسبت دادن معنی به آنها رمزگشایی و طبقهبندی میکند.
سیستمهای حسی با یکدیگر هماهنگ عمل میکنند تا تصویر یکپارچهای از محیط به دست آید.
مغز پیام مناسب را از طریق گذرگاههای عصبی به مناطق مختلف بدن (و دیگر قسمتهای مغز) میفرستد تا به محرکهای ورودی عکس العمل نشان دهد.
2-آیا میتوانید برای چگونگی عملکرد یکپارچگی حسی مثالی بزنید؟
به عنوان مثال شما بعد از یک صبح بارانی در حال قدم زدن در یک جنگل هستید و بوی درختان صنوبر را به صورت عمیق استشمام میکنید.
گیرندههای بینی این اطلاعات (مولکولهای بویایی) را دریافت میکند.
سپس این اطلاعات تبدیل به تکانههای الکتریکی میشود و از طریق عصب بویایی (عصبی که بوها را ثبت میکند) انتقال یافته و به قسمتی از مغز که مسئول رمزگشایی اطلاعات است و پیاز بویایی نامیده میشود فرستاده میشود.
سپس این اطلاعات را با اطلاعات بویایی گذشته مقایسه میکند.
سیستم بینایی نسبت به سایر سیستمهای حسی ارتباطات مستقیمی با مراکز هیجانی و حافظه (که هیپوکامپ نامیده میشود) برقرار میکند.
به همین دلیل است که اغلب، بوها اثرات هیجانی قدرتمندی دارند.
3-آیا یکپارچگی حسی در هر کس به شکل متفاوتی رخ میدهد؟
این فرآیند در تمامی افراد به یک شکل اتفاق میافتد، اما تفسیر این اطلاعات در هر فرد متفاوت است.
وقتی که همه چیز درست کار میکند، اطلاعات به صورت یکسان به مراکز مشابهی در مغز انتقال مییابد.
تفاوت در این است که مغز اطلاعات جدید را با اطلاعات ذخیره شدهی قبلی مقایسه میکند.
این تفاوت، منجر به ادراک فردی نسبت به یک تجربه یا محرک یکسان میشود.
مثلاً شما چند سال پیش قراری با دوست خود داشتهاید.
او با عطری که رایحه صنوبر دارد سر قرار ظاهر میشود.
بعد از چند سال ناگهان متوجه میشوید این دوست، فرد ناشایستهای است و رابطه شما به شکل بدی پایان مییابد.
بعد از این اتفاق هر وقت این عطر را استشمام کنید، مغزتان احتمالا حماقت آن دوست را تداعی کرده و در نتیجه احساس ناراحتی میکنید.
4-آیا واقعاً بیشتر از پنج حس وجود دارد؟
بله. در مدرسه به ما آموختهاند که فقط پنج حس وجود دارد: بویایی، شنوایی، بینایی، لامسه و چشایی.
ما نسبت به این حواس (که به صورت تخصصی حواس بیرونی نامیده میشوند) هوشیاری زیادی داریم و به راحتی میدانیم از کجا میآیند و چگونه در زندگی روزمره استفاده میشوند.
اما دو حس پنهانی نیز وجود دارد (حواس درونی) که برای زندگی روزمره ما حیاتی به شمار میروند:
حس عمقی (حس وضعیت بدن) و حس دهلیزی (حس تعادل حرکت).
این دو حس اطلاعات مفیدی درباره وضعیت بدن، سرعت حرکت بدنمان یا اشیاء موجود در مخیط، و این که نسبت به اشیا اطرافمان در کجا واقع شدهایم فراهم میسازد.
حس عمقی و دهلیزی با تعامل حس لامسه؛ پایهای برای رشد سایر حواس فراهم میکند.
تعامل درست این حواس پایه با یکدیگر، احساس سلامت درونی و بیرونی را برای ما به ارمغان میآورد.
ما دقیقا هنگامی از وجود این حواس آگاه میشویم که از کار باز ایستند.
این وضعیت، باعث میشود در چرخهای قرار گیریم که زندگی را برای ما چالش انگیز میکند.
5-هفت حس دقیقاً چه هستند؟
1-دهلیزی (حرکت بدن)
وضع و جهت در فضا؛تعادل؛ در ارتباط با زمین و دیگر اشیا کجا واقع شدهایم. شاخصی سه بعدی از وضعیت ما در فضا، اینکه ما اینجا هستیم. این حس قویترین سیستم حسی است.
2-عمقی (وضعیت بدن)
آگاهی بدنی؛ به ما میگوید اعضای بدن نسبت به اعضای دیگر در چه وضعیتی هستند و چگونه در ارتباط با دیگر اعضا حرکت می کنند؛ دست چپ شما می داند دست راستتان چه عملی انجام میدهد.
3-لامسه
حس لمس؛ اطلاعاتی درباره چیزهایی که در تماس با بدن هستند میدهد؛ اطلاعات مربوط به فشار، دما، زمینه، اندازه، شکل، حرکت، درد.
4-بینایی
حس دیدن؛ اطلاعاتی دربارهی مکان، رنگ، شکل و فاصلهی اشیا از دیگری و همچنین حرکت اشیا/ انسانها میدهد.
5-شنوایی
حس شنیدن؛ کمک میکند تا صداها را دریافت و مکان یابی کرده و بین صداها افتراق قائل شویم.
6-بویایی
حس بوییدن؛ یکی از دو حس شیمیایی؛ از طریق حس کردن مواد شیمیایی شناور در هوا اطلاعاتی دربارهی بوهای موجود در محیط میدهد.
7-چشایی
حس چشیدن؛ دومین حس شیمیایی؛ از طریق تشخیص مواد شیمیایی معین اطلاعاتی درباره چیزهایی که وارد دهان میشود فراهم میسازد.
بعضی از درمانگران، پردازش درونی مانند گوارش را نیز به عنوان حس هشتم میشناسند.
6-سیستمهای حسی چگونه با هم فعالیت میکنند؟
مغز ارگانیزمی پیچیده و عجیب است که قادر میباشد دروندادها را همزمان از تمام سیستمها دریافت کرده و در کنار هم قرار دهد تا ما تصویر یکپارچهای از محیط خود داشته باشیم.
این ارگان، نیاز به درون دادهای تمامی حواس دارد تا نقشهی کاربری از آنچه در اطرافمان در جریان است بیافزاید و پاسخ مطلوبی را تنظیم نماید.
مثلاً شما میخواهید ضربهای به توپ بزنید.
گوشهای شما در حال شنیدن هیاهوی تماشاچیان و راهنمایی مربی است و چشمهایتان به توپی که به طرفتان میآید نگاه میکند، سیستمهای عمقی، دهلیزی و لامسه بدن شما را هماهنگ میسازد (با استفاده از اطلاعاتی که از پیگردی چشمهایتان درباره حرکت توپ دریافت میکند) تا چرخش و ضربه به توپ را زمانبندی کنید.
وقتی به موفقیت میرسید باید قدرشناسی سیستم عصبی خود باشید که باعث قهرمانی شما در مسابقه شده است.