3 نکته ی مهم در رابطه با درمان سکته مغزی
1-عوامل مؤثر بر بهبودی
روند بهبودی در بیماران سکته مغزی با هم متفاوت است در برخی بیماران بهبودی می تواند به طور کامل حاصل شود ولی در تعدادی دیگر ممکن است حتی به مدت یک سال مشکلات مشخصی وجود داشته باشد.
عواملی که در این روند تأثیر می گذارند عبارتند از:
-کیفیت درمان های توانبخشی
هر چند میزان بهبودی تا حد زیادی به وسعت و محل وقوع سکته بستگی دارد، با این حال کیفیت و نحوه ی درمان نیز در این میزان مؤثر است.
پیشگیری و درمان مشکلات گوارشی، کوتاهی ها، زخم های بستر و … از این دسته هستند.
-ایجاد انگیزه در بیمار و خانواده او
وجود انگیزه در فرد و حمایت خانواده و دوستان می تواند در میزان بهبودی تعیین کننده باشد.
چنانچه فرد برای انجام فعالیت هایی مثل غذا خوردن، لباس پوشیدن، شستشو و … علاقه نشان بدهد، حرکاتی که در این فعالیت ها وجود دارد می تواند به بهبودی او کمک کند.
نحوه ی مراقبت و تشویق اطرافیان بیمار کمک مؤثری در این زمینه خواهد بود.
-سن بیمار
افراد جوان در مقایسه با بیمارانی که بالای 60 سال سن دارند زودتر بهبودی پیدا می کنند.
البته این بیشتر به علت مسائلی است که در اثر کهولت سن بوجود می آید.(مثل مشکلات قلبی، خونی، تنفسی، روانی و مسائل و مشکلات خانوادگی).
-تداوم مرحله ی فلاسید و تأخیر در درمان، که تأثیر منفی در بهبودی خواهد داشت.
2-خطوط راهنما برای درمان
-شروع
توانبخشی باید در مراحل اولیه پس از CVA شروع شود.
در زمان مرحله حاد کنترل علائم حیاتی در اولویت قرار دارد. با این وجود جلوگیری از کانتراکچر و زخم های بستر با استفاده از وضعیت دهی صحیح در بستر و انجام فعالیت هایی برای افزایش دامنه ی حرکتی ضروری است.
به محض شروع درمان های پزشکی، درمان های توانبخشی نیز باید برای فرد شروع شود.
برای رسیدن به نتایج مطلوب، درمان باید در زمان مناسب،مکرر و متمرکز ارائه شود.
هدف از درمان به موقع بیمار
1-جلوگیری از پیشرفت الگوهای حرکتی غیر عادی که نتیجه وجود تون عضلانی غیر طبیعی است.
2-آموزش به بیمار جهت اجتناب از به کارگیری غیرضروری و نادرست از سمت سالم بدن است.
زیرا اگر شخص به طور جبرانی از طرف سالم بدن خود استفاده کند ممکن است موجب افزایش اسپاستی سیتی و واکنشهای غیرطبیعی وابسته و همچنین از دست دادن انگیزه برای استفاده از سمت مبتلا گردد.
برنامه درمانی
مسیر بهبودی حرکات ارادی از سمت پروگزیمال به سمت دیستال است.
بنابراین کنترل حرکات در بالا تنه، شانه، پایین تنه و لگن قاعدتا باید زودتر ایجاد شود.
ترتیب بهبودی حرکات از:
حرکات پاسیو به اکتیو کمکی به اکتیو است.
سپس شخص باید قادر به بلند کردن اندام و نگه داشتن آن باشد.
اگر بهبودی خوبی وجود داشته باشد می توان حرکات مقاومتی و تقویت عضلات را نیز اضافه کرد.
روند بازگشت حرکات عموما از الگوی رشد حرکتی طبیعی تبعیت میکند.یعنی:
غلتیدن، نشستن، ایستادن، راه رفتن یا غلتیدن، خزیدن، چهار دست و پا راه رفتن، ایستادن، راه رفتن.
انجام فعالیتهای روزمره توسط خود فرد به بهبودی و یافتن استقلال در او کمک میکند.
بیمار باید پوشیدن و درآوردن لباس و غذا خوردن را مجددا بیاموزد.
در آخرین مرحله توانبخشی، تمرکز درمان در بدست آوردن کنترل حرکات دست خواهد بود.
حرکات ظریف دست زمانی ایجاد میشود که شخص کنترل حرکات شانه و آرنج را بدست آورده باشد.
ضمنا واکنش grasp نیز از بین رفته باشد.
استفاده از راه های حسی
استفاده از راههای حسی مثل لمس، بینایی شنوایی نیز در درمان موثر است.
-تحریک کلامی:
استفاده از کلام از طریق ایجاد راههای شنوایی به درمان کمک میکند.
فرامین کلامی باید کوتاه، ساده و قابل فهم باشد.
برای مثال از شخص می خواهید درباره ی حرکتی که مورد نظر شماست، فکر کند.
مثلا« ما می خواهیم که شما زانویت را خم و سپس باز کنی… آیا زانویت را می بینی…حالا به من کمک کن که این کار را انجام دهم…آیا حرکت را احساس می کنی…»
-تحریک بینایی:
استفاده از تحریکات بینایی نیز در درمان موثر است.
می توان یک آیینه بلند را جلوی شخص قرار داد و به این ترتیب علاوه بر ایجاد یک راه حسی، فیدبک بینایی نیز ایجاد کرد.
3-طرح برنامه توانبخشی
برای این منظور ابتدا باید ارزیابی و سپس اهداف را به شکل واقعی طرح ریزی نمود.
بایستی توجه داشت که هیچ دو نفری مشابه هم نیستند؛ بنابراین توانایی های افراد را باید در نظر گرفت و درمان را بر اساس این توانایی ها طرح ریزی کرد.
پس درمان با در نظر گرفتن تمامی جنبه های از دست رفته فرد (هم حسی و هم حرکتی) طراحی خواهد شد.
هدف از توانبخشی در واقع رساندن فرد به حداکثر استقلال است.
درمان باید در تمام طول روز به طور یکسان انجام گیرد و شامل همه جنبههای روزمره ی زندگی باشد.
به طوریکه درمان قسمتی از زندگی فرد شود.
در صورتی که درمان به زمانهای خاصی مثلاً دو یا سه بار در هفته و یا فقط در حضور درمانگر محدود شود نتیجه مطلوبی نخواهد داشت.
انجام حرکات به طور اکتیو است که باعث بهبودی توانایی های عملکردی فرد می شود.
حرکات پاسیو به طور مداوم تنها موجب به وجود آمدن عادات بد در فرد خواهد شد.
بنابراین باید به فرد کمک شود که فعالیت های روزمره را خود انجام دهد حتی اگر آنها کاملا درست نباشند.
بلند شدن از بستر:بهتر است هنگام صبح فرد در بستر خود حرکت کرده و از تخت به صندلی انتقال یابد.
به این ترتیب که با چرخیدن به سمت مبتلا از حالت خوابیده به نشسته درآمده و در صندلی قرار گیرد.
توالت رفتن:به جای استفاده از توالت در بستر یا اینکه فرد خودش را با کشیدن بر روی زمین به توالت برساند باید به او کمک کرد تا با حالت قدم زدن به توالت برود.
این کار جزیی از درمان نیز به حساب میآید.
تعادل در وضعیت نشسته
برای تسریع و پیشرفت درمان ابتدا فعالیت هایی که شخص می تواند انجام دهد را مشخص کنید؛ سپس آنها را به حرکات ساده تر تقسیم کنید.
مثلا برای لباس پوشیدن در بستر شخص باید بتواند با تکیه بر دست ها خود را از تخت جدا کند.
هر پیشرفتی در برنامه درمانی باید بر اساس توانایی فرد ایجاد شود.
برای مثال شخص تا تعادل و ثبات را در یک وضعیت پیدا نکند نمی تواند در آن وضعیت حرکت کند.